ضعف يك كانديد

امروز كه داشتم از دانشگاه ميومدم خونه، از جلوي ستاد موسوي رد شدم. يه دونه از اين چيزاي سبز دادن بهم. گفتم: اين يعني چي؟! گفت: اين نشانه ي موسوي و طرفدارانش هست. يه نگاه متفكرانه كردم و راه افتادم. به نظر نمياد اصلا اين آقاي موسوي فكر جديدي داشته باشه. من كه وقتي صحبتهاش رو شنيدم، چيز زياد قابل توجهي برام نداشت. آقاي موسوي طرفدار يكپارچه سازي كشور هست. يعني براي اينكه كشور پيشرفت كنه، بايد اقليت ها كمتر و كمتر بشن. هر اقليتي، چه ديني و چه قومي و … منتها چيزي كه ملت از ايشون ميبينن بخش جدايي از اين مسئله هست. همون چيزي كه ملت توي خاتمي ديدن. نبايد بهشون خورده گرفت. قرار نيست كه همه برن دنبال جزئيات. آقاي موسوي چيزي براي ارائه نداره. حتي خودش هم نميتونه قاطعانه جهت گيريش رو مشخص كنه. يه جورايي انگار از قافله عقبه! در حالي كه بقيه ي كانديدها اينجوري نيستن. منظورم اينه كه وقتي مثلا ميگن احمدي نژاد، ما در جواب ميگين كه خوب خصوصياتش اينجوريه و طرز تفكرش اين مدليه. يعني مشخص و نمايانه. ولي موسوي اينجوري نيست. براي همين معلوم نيست كه اگه فردا روي كار اومد، به عنوان مثال فعاليت هسته اي را همينجوري كه الان هست ادامه ميده يا فكر جديدي ميكنه.آقاي موسوي از افرادي هست كه تفكرات بيشتر از بيرون بهش تزريق ميشه تا اينكه خودش توليد كننده ي اونا باشه. طرز تفكرش آماده و ساخته شده رو بهش تحويل ميدن. عملكردش مثل استاد دانشگاهي ميمونه كه با تغيير دانشگاه، با عوض شدن جو دانشگاه هيچ حركتي نميكنه كه باعث ميشه آخرش دانشجوها بهش بگن عقب افتاده. مثل كسي كه وقتي بهش بگي: برنامه ات براي وقتي كه بارون مي آيد چي هست؟ و اون در جواب برگرده و بگه: سعي ميكنم خيس نشم! خوب چه جوري؟ با چه روشي؟ با كدوم راه حل؟ اين كه مسلم هست كه هيچ كس نميخواد خيس بشه! ولي چجوريش مهمه.

بايد صبر كنيم ببينيم آخرش چي ميشه. ولي چيزي كه مشخصه اين هست كه اساسِ كلي هيچگاه عوض نميشه. يعني اصلا فلسفه ي رد صلاحيت ها همينه!

0 نظرات:

ارسال یک نظر